بارون درختنشین نام کتابی از ایتالو کالوینو نوسنده ایتالیایی است که در سال ۱۹۵۷ به چاپ رسید. این کتاب سرگذشت پسری را به تصویر میکشد که تصمیم میگیرد زندگی خود را بر روی درختان سپری کند. ایجاد یک «پادشاهی درختی» توسط پسر استعارهای از استقلال معرفی میشود و چالشها وفرصتهای این عمل دستمایهای برای نویسنده به منظور بررسی پرسشهای فلسفی بشر میگردد. کوزیمو قهرمان داستان در دوازده سالگی علیه سختگیریهای پدر اشرافمنش و غذاهای تهوعآور و غیرعادی خواهرش باتیستا به بالای درخت بلوط پناه میبرد و تصمیم میگیرد که دیگر پایین نیاید. این درختنشینی که در دورۀ نوجوانی نوعی لجبازی با خانواده است، در جوانی و بزرگسالی به انتخابی آگاهانه تبدیل میشود. به طوری که برای آموزش و تشویق دیگران به این کار حتی کتابی در مورد کشور آرمانی بر فراز درختان و قانون اساسی آن مینویسد. سنتشکنی او علیه آیین اشرافیت، مراسم اجتماعی و نظم کهنۀ اجتماعی – برخلاف اکثر روشنفکران و مصلحان اجتماعی که فقط حرف میزنند یا مقاله مینویسند (در یک کلام تنها اظهارنظر میکنند)- دارای الگوی عملی است. از دیدگاه او «برای بهتر دیدن زمین باید کمی از آن فاصله گرفت.» کوزیمو روندو از یک خانوادۀ اشرافی و فئودال است، ولی ادعای دوک بودن پدرش را نوعی وسوسه بیمارگونه میداند و خود را از این طبقه جدا کرده و از همان بالای درخت به مردم عادی، کشاورزان، فقرا، سربازان و کسبۀ خردهپا کمکهای بسیار میکند و آنها را در مبارزه با خدایان زر و زور یاری میکند. پدر در هجده سالگی پسر درختنشینش، به دیدار او میآید و مقام دوکی را عاملی برای فرماندهی بر اشراف ناحیه میداند. اما پسر پاسخ میدهد: «من فقط این را میدانم که اگر من بیشتر از دیگران چیز بدانم، در صورت نیاز آنها باید آنچه را که بلدم در اختیارشان بگذارم. به نظر من فرماندهی یعنی همین.» به همین دلیل کوزیمو در موضوعات مختلف کتاب میخواند و آنچه خود از آبیاری، کشاورزی، درختکاری و زنبورداری یاد گرفته است، به دیگران یاد میدهد و یا گره از مشکلاتشان باز میکند…