آن قدر دلم میخواهد دربارهاش صحبت کنم که نمیدانم از کجا شروع کنم. او، این مرد برجسته، خوش ذوق، فرهیخته، شیفتۀ شعر و ادبیات و تاریخ، این قهرمان جنگ بر ضد شوروی و مقاومت علیه طالبان که دختر ساده و بیتجربهای مثل مـن را که در آن زمان هفده ساله بودم به همسری گرفت و به او عشق ورزید، احمد شاه مسعود است. اما برای اینکه بفهمید چرا او و چرا من، بایستی از ابتدا آغاز کنم.
داعیۀ آن را ندارم که تاریخ بزرگ (مهم) کشورم را روایت کنم بلکه فقط میخواهم متواضعانه در جایگاه خود بمانم، همان جایگاهی که در کنار همسرم داشتهام. آنچه میخواهم تعریف کنم داستان یک عشق است و علاوه بر آن داستان زندگی خودم به عنوان یک افغان مقیمِ درۀ پنجشیر که بیست و چهار سال جنگ را حس کرده است.