کتاب حاضر، داستان فراز و نشیبهای زندگی زنی به نام «گلرخ» است. «گلرخ» زن تنهایی است که با دختر جوان و تحصیلکردهاش «مسیحا» زندگی میکند. او گذشتۀ سیاهی را پشت سر گذاشته است و در خانهای در کنار مادری خودخواه و پدری معتاد، بیاراده و سستعنصر بزرگ شده است. «گلرخ» به دلیل نابسامانی زندگی و بیپناهی، همسر مردی متأهل و دارای دو دختر بزرگ، شده بود. تنها حامی او «شیرین» خانم است که بعد از مرگ وی، «گلرخ» تنها مانده، در حالیکه به شدت نگران دختر جوانش «مسیحا» است که درگیر عشق پسری به نام «هوشمند» شده است.