مسئلهٔ گسست تاریخی، چنانکه باید، در ایران مطرح نشده است. در مورد شرقشناسی نیز از حدود پنجاه سال پیش کموبیش مطالبی گفته و نوشته شده است، اما اتفاق مهم که شرایط امکان دیالوگ میان فرهنگها نیز با آن به آزمایش گذاشته شد، انتشار کتاب شرقشناسی ادوارد سعید بود. لحن کتاب ادوارد سعید تند بود و گاهی زبانش به زبان ایدئولوژی نزدیک میشد. مخالفت شرقشناسان با این اثر غیرمنتظره نبود. کتاب در مناطقی از جهان مورد استقبال قرار نگرفت و در جایی که انتظار میرفت و میبایست به درک و فهم تاریخی مدد برساند مورد اعتنای جدی واقع نشد. روشنفکران عرب آن را مانعی در راه پیشرفت خود دیدند؛ از ترجمهٔ فارسی آن هم چنانکه باید استقبال نشد. البته عدهای چون در آن شعارهای ضدامپریالیستی دیدند تأییدش کردند، اما به نظر نمیرسید که آن را درست خوانده باشند… . کتاب شرقشناسی ادوارد سعید میتوانست راهی برای شناخت جهان کنونی و دیالوگ میان دو جهان توسعهیافته و توسعهنیافته پیش پای ما بگذارد، اما ظاهراً کمتر نیازی به این شناخت و دیالوگ وجود دارد. اما اینکه شرقشناسی چیست و از کجا آمده، پاسخش را نه شرقشناس بلکه فیلسوف و مورخ فرهنگ عصر جدید میتواند بدهد.