بدیهی است نقطۀ مقابل هوشیاری، ناهوشیاری و ملتزم بودن فرد به «نگرشهای سمی» و مخرب است.
وقتی در هر اجتماعی ــ بزرگ و کوچک ــ ناهوشیاران حاکم شوند چیزی عاید نمیشود مگر نابسامانی، حال بد و همۀ آنچه که تکتکمان ما با گوشت و پوستمان به خوبی احساس کردهایم .
وظیفۀ ما شناخت هوشیاری، هوشیار شدن و ترویج آن است. یعنی راهاندازی جنبش هوشیاری.
به راستی راه شنیدن «بوی بهبود ز اوضاع جهان» از هوشیاری میگذرد و بس.
اما به نظر شما نگرشهای هوشیارانه چیستند؟ نگرشهای ناهوشیارانه کدامند؟
خلاصه:
1) شرط لازم هوشیاری داشتن نگرشهای هوشیارانه است.
2) هوشیاری فراتر از پرآگاهی (مایندفولنس) است.
3) نتیجۀ هوشیاری انجام شدن «کار درست» است.