رویداد هرچه غیرمنتظرهتر باشد باید کوشش بیشتری صورت گیرد تا تبیینی برای آن یافته شود. تبیینِ جنبشهای اعتراضی دشوارتر است زیرا این جنبشها با انتظاراتی که از رفتارهای اجتماعی معمول و متعارف میرود تفاوت بنیادی دارند. ازاینروست که پیشبینی اینگونه جنبشها پیش از وقوع از دشوارترین مسائلِ پیش روی علوم اجتماعی است: کشف قواعدِ بیقاعدگی ــ یعنی قواعدی که اساس رفتارهای ناقض قواعدند. جنبشهای اعتراضیِ تودهای که هدفشان تسخیر دولت است و ”انقلاب” خوانده میشوند مثال اعلای رویدادهای نقضکنندۀ قواعدند. انقلابها هرچه عظیمتر بودهاند یافتن و ساختن تبیین مناسب برای آنها نسلها طول کشیده است. میشود گفت همین هم یکی از ملاکهای عظمتشان است. انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه، که نابترین نمونۀ انقلابهاست، همچون آزمونِ هیپنوتیسمیِ رورشاخ بیش از دویست سال است که پژوهشگران را به خود مشغول داشته است. هر نسلی داوری خود را داشته، معنایی تازه به آن داده، تبیینهای نسل قبل را ناکافی یافته و تبیینهایی جدید پیش نهاده است.