اما نمیدانی چه شبهایی سحر کردم.
بیآنکه یک دم مهربان باشند با هم پلکهای من
در خلوت خواب گوارایی.
و آن گاهگه شبها که خوابم برد،
هرگز نشد کآید به سویم هالهای، یا نیمتاجی گل
از روشنا گلگشت رویایی.