کلارا و خورشید اولین رمان کازوئو ایشی گورو پس از دریافت جایزۀ نوبل ادبیات است. رمانی شاعرانه و دلگرمکننده که از چشم یک راوی فراموشنشدنی، رباتی به نام کلارا، به دنیای پرشتابِ امروزِ ما نگاه میکند و میکوشد به این سوالهای بنیادین پاسخ دهد که «عشق چیست؟» و «هر آدمی چقدر منحصربهفرد است؟»
کلارا با توانایی بینظیرِ مشاهدۀ پیرامونش، رفتار رهگذران و مشتریان را خوب زیر نظر دارد، تا یک روز، دختری او را برای دوستی انتخاب میکند و به خانه میبرد. آیا حضور این «دوست مصنوعی» زندگی دختر را برای همیشه تغییر میدهد؟
ایشی گورو در این رمان، همان ایشی گوروی شاهکارهای «بازماندۀ روز» و «هیچوقت ترکم نکن» است و جاهطلبانه بین ژانرهای مختلف حرکت میکند- ملودرام، علمی تخیلی، ترسناک و آخرالزمانی- و در عین حال، با شخصیت بخشیدن به خورشید، به ظرایف یک هایکوی عاشقانه نزدیک میشود.