یکی از سئوالات اصلی علم اقتصاد همیشه این بوده است که چگونه و با چه ابزاری می توانیم منافع اجتماعی را تشخیص دهیم. زمانی، پیروان مکاتب اقتصادی همچون کلاسیک ها، دولت را موظف به تشخیص این منافع می دانستند. دولت مدنظر آنان همه چیزدان، خیرخواه و با هویت واحد بود که هر کجا شکست بازار اتفاق بیفتد باید مداخله کند. اما بعداً با پدیدار شدن شکست دولت، اندیشۀ راست های جدید در علوم سیاسی و تئوریهای انتخاب عمومی در اقتصاد پدید آمد که بیان میکردند دولت نه همه چیزدان است و نه خیرخواه و هویت واحدی هم ندارد که بتواند در زمان شکست بازار منافع اجتماعی را تشخیص دهد و تصمیم بگیرد. این کتاب دربارۀ این موضوعات است.