فرامرزخان چند روز بعد از درگیری با نریمان، ناگهان فوت میکند. خزان دختر چهاردهسالۀ نریمان برای جلوگیری از انتقام و کشدار شدن موضوع، مجبور به ازدواج با آیدین نوۀ فرامرز میشود. زندگی غیرعادی و منحصربهفرد این زوج، رابطۀ خاص و سرانجام آنها، عشق، تجاوز، تفکرات قالبی مردانه و مبارزات سنتشکنانۀ زنانه، روابط و جایگاه زن و مرد به طور کلی موضوع اصلی رمان را تشکیل میدهند. این رمان تلاش دارد با نگاهی عاری از تعصب یا خشم نسبت به جنسیت، خواننده را با دنیای زنان جوامع بسته و کوچک بیشتر آشنا کند.