دیپلماتها حق دارند که تابع نظرات اندیشمندانی مانند هانس مورگنتا باشند که معتقد بود: «سیاست یعنی قدرت و قدرت یعنی نفوذ.» از دید مورگنتا، کارِ دیپلمات توسعۀ روابط با هدفِ «افزایشِ نفوذ» است تا کشورش دست بالاتری در قدرت پیدا کند. در یک کلام، این کار جز واقعگرایی معنای دیگری ندارد و البته از آرمانگرایی به دور است. روزنامهنگاران و خبرنگاران نیز متقابلاً حق دارند که بر اساس نظریههای اندیشمندان علم ارتباطات و روزنامهنگارانی چون ویلبر ݣݢشرام (نظریۀ پاداش مخاطبان) و مک لوهان (نظریۀ نگاه جهانی و شفافیت) «رویکردی انتقادی» پیشه کنند و به مخاطبان پاداش بدهند. پاداش خبرنگار به مخاطب جز کسب اطلاعات و شفافسازیِ «اتاقهای دربستۀ مذاکرات» چیز دیگری نیست؛ هست؟