گرگ هفلی همیشه خدا عجله داشته که هرچه زودتر بزرگ شود! ولی آیا بزرگ شدن، واقعا آش دهن سوزی است؟! و... ناگهان، او با مسئولیتهای بیشتر و شرایط دشواری که بزرگ شدن نصیبش کرده است، روبرو میشود!! بدتر از همه این که؛ پس از یک دعوای جانانه با بهترین دوستش، رولی، احساس میکند که، تنهایی باید از پس تمام این مشکلات برآید!