پای همان قرار همیشه نشسته ام دردن به جان عاشق من، دیر کرده ای باور نمی کنم که تو تاخیر میکنی بی شک میان رهگذران گیر کرده ای از سردی کلام تو حالم گرفته است چون روز روشن است که تغییر کرده ای