گرالت ریویایی پیش از آنکه نگهبان سیری، فرزندِ سرنوشت شود، شمشیرزنی افسانهای بود. ویچری که مأموریتش محافظت کردن از مردم عادی در برابر هیولاهایی است که با جادو خلق شدهاند. جهشیافتهای که وظیفهی کشتن موجودات غیرطبیعی به او محول شده است. او از نشانهایی جادویی و معجونها و غرور هر ویچری (دو شمشیر، یکی فولادی و دیگری از جنس نقره) استفاده میکند. اما اگر گرالت سلاحهایش را از دست بدهد، چه اتفاقی میافتد؟