کتاب حاضر، رمانی انگلیسی است که دومین اثر این نویسنده است. در این داستان آقا و خانم بنت، پنج دختر داشتند. «جِین» و «الیزابت» بزرگتر از سه خواهر دیگر بودند و زیباتر و سنگینتر. چندی بود که در همسایگیشان در باغی به نام «نِدِرفیلد» مردی سرشناس و ثروتمند به اسم «چارلز بینگلی» زندگی میکرد که بسیار بامحبت و خوشچهره بود. خانم «بنت» میکوشید تا هر طور شده مرد جوان را برای ازدواج به یکی از دخترانش مایل کند. در یک مهمانی که «بینگلی» ترتیب داده بود، خانواده «بنت» نیز حضور داشتند. آقای «دارسی»، دوستِ شوهرِ خواهر «چارلز» هم در آن جشن بود. او سرووضعی آراسته و پر غرور داشت. آن شب، «جین» با «چارلزبینگلی» آشنا شد. دوشیزه «بینگلی» هم دوست داشت «دارسی» به او توجه کند که چنین نشد.