کلارا و خورشید که اولین رمان کازوئو ایشی گورو بعد از دریافت جایزه نوبل ادبی است، داستان کلارا، دوستی مصنوعی با توانایی فوق العاده مشاهده گری ست که از داخل یک فروشگاه، بادقت رفتار مردمی را که برای خرید وارد مغازه می شوند، و آنهایی را که از خیابان بیرون می گذرند زیر نظر می گیرد و امیدوار است بزودی یک مشتری او را انتخاب کند.
کلارا و خورشید کتابی است هیجان انگیز، که از دریچه نگاه یک راوی فراموش نشدنی، یک ربات، دنیای در حال تغییر بیرون را فراروی ما قرار می دهد، و در جستجوی یافتن پاسخ سوالی اساسی ست: دوست داشتن به چه معناست؟
کمیته نوبل در نطق جایزه سال 2017 از کتاب های ایشی گورو بعنوان "رمان هایی با قدرت عاطفی شگرف" یاد کرد و گفت او «از ژرفنای خفته در قعر حواس فریبنده ی ما که در عین حال ما را با جهان مرتبط می کند پرده برداشته است.»
برشی از کتاب
«پس بذار یک چیز دیگه ازت بپرسم. بذار اینو بپرسم. به قلب انسان اعتقاد داری؟ قطعا منظورم عضو جسمانی بدن نیست. در مورد حس شاعرانه حرف می زنم. قلب آدمی. فکر می کنی چنین چیزی وجود داره؟ چیزی که هر کدوم از ما رو خاص و منحصر به فرد می کند؟ و اگه چنین چیزی وجود داره، فکر نمی کنی برای اینکه جوزی رو بخوبی یاد بگیری، باید نه تنها رفتار، که اونچه رو که در اعماق وجودش جریان داره بفهمی؟ می تونی قلب اش رو بفهمی؟»
"داستانی ظریف و گیرا، سرشار از اندوه و امید."