"مثل ایوب" در بیمارستان ها اصلا خبری نیست مخصوصا / هفت و سه چهار دقیقه .. اول شب / که رفت و آمد میخک ها در راهروها / ممنوع است سیب سفیدی / تنها گوشه ی بشقابی را روشن کرده است و کف دستی که به تدریج / تاریک می شود از نفس تخت خواب فلزی .