به تعبیر محمد قائد: «نویسنده جُستار در واقع هدفش نه ارائه راه حلهاست و نه رویکرد تاریخی محض دارد. جستار نوشتهای است مرکب از احساس و منطق نویسنده که در آن از دیدگاه او به دنیا و اتفاقات اطراف نگریسته میشود. همین دیدگاه خاص نویسنده است که جستار را خواندنی میکند. جستار اصولا منبع و مرجعی ندارد و خواننده به دنبال استدلال نیست. آنچه برای خواننده جذابیت دارد و او را شیفته خود میکند، نگاه جدید نویسنده، روایت منحصر به فرد و خاصش است. کافی است نویسنده در ابتدا یک روزنه برای نگاه کردن به یک موضوع یا اتفاقی خاص بیابد و شروع به روایت مواردی کند که مرتبط با آن موضوع یا اتفاق در ذهن دارد، به این ترتیب خواننده هم با او همراه خواهد شد و گام به گام در کنار او پیش خواهد رفت تا با علاقه اکتشافات و نظرات او را بشنود، حس کند و از آنلذت ببرد. »