«گفتند یافت می نشود جستهایم ما/ گفت آنکه یافت می نشود آنم آرزوست»
دیوان شمس تبریزی یا دیوان کبیر، دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی شامل غزلها، رباعی ها و ترجیعهای اوست. دیوان شمس تبریزی در عرف خاندان مولانا و سلسلۀ مولویه در روزگاران پس از مولانا با عنوان دیوان کبیر شناخته میشده است. گویا آنچه در تداول مولویان جریان داشته است همان دیوان یا غزلیات بوده است و بعدها عنوان دیوان کبیر را بر آن اطلاق کردهاند. همچنین عنوان دیوان شمس تبریزی یا کلیات شمس تبریزی نیز از عنوانهایی است که در دورههای بعد بدان داده شده است، به اعتبار این که بخش اعظم این غزلها را مولانا خطاب به شمسالدین تبریزی سروده است. غزلیات شمس به واسطۀ اتصالش به دریای حقیقت، آن بیکرانهای است که لازمۀ راه بردن به هر گوشهای از آن، خطر کردن شنا در اقیانوس را میطلبد. آنچه انگیزۀ این نوشتار شد، راه بردن به روشی است که مولانا با استفاده از آن، نشانههای زبان را از شام کثرت به تبریز وحدت میبرد و از طریق نمادپردازی، آنها را به موطن آغازینشان باز میگرداند. در این مسیر پیوند انداموار تعدادی از مهمترین نمادها در شعر او آشکار میشود.