داستانهای کوتاه هاینریش بل

من با جانوران نه تنها مخالفتی ندارم بلکه خیلی هم به آنها علاقه دارم ، مثلا شبها وقتی گربه مان روی زانویم نشسته و همزمان دست به سر و تن سگمان می کشم ، لذت می برم . وقتی بچه ها به لاک پشت غذا می دهند تماشا می کنم و خوشحال می شوم . حتی به کره اسب آبی هم که در وان حمام نگهداری می کنیم ، علاقه مند شده ام . مدتهاست که دیگر از جست و خیز آزادانه خرگوشها در آپارتمان احساس ناراحتی نمی کنم . از این بالاتر به این وضع هم عادت کرده ام که هر شب وقتی به خانه می آیم ، با میهمانی تازه وارد و ناخوانده روبرو شوم : جوجه ای که جیک جیک می کند یا سگ ولگردی که همسرم به خانه آورده است. آخر همسرم زن خوش قلبی است . هرگز دلش راضی نمی شود احدی را از در خانه مان براند چه انسان و چه حیوان . سالهاست که بچه هامان دعای پیش از خواب را این طور تمام می کنند : « پروردگارا بر ما رحمت فرما و جانوران را نزدمان بفرست ! »

- از این کتاب تنها یک جلد موجود است.
از آنجایی که این کتاب قدیمی و از کتابخانه‌های شخصی درآمده ممکن است ورق‌خورده، کهنه یا گاهی با ظاهری مستعمل باشد که برای مخاطبین این دست از کتاب‌ها امری آشناست.