... هدف من در زندگی یکی است و آن استقلال و عظمت کشور است که به خاطر همین هدف زندهام و کمال سربلندی است که در این راه از بین بروم و خدا را شاکرم که در خلال این سرنوشتِ تیره و تار که برایم مقدّر فرموده است این محاکمه وسیلهای شد که پس از پنجاه سال مشروطیت در افکار عمومی این مسئلۀ مهم طرح شود که در رژیم مشروطه و دموکراسی عزل و نصب رئیس دولت __ که عالیترین مظهر اقتدارات حکومت است __ به ارادۀ یک نفر است یا به ارادۀ اکثریت ملت؟ و شخص غیر مسئول و تغییرناپذیر آیا میتواند فرماندۀ مطلقالعنان باشد و باز هم آن مملکت را مملکتِ مشروطه بدانند یا نه؟
__ بخشی از نطق دکتر مصدق
در بیست و چهارمین جلسۀ دادگاه تجدید نظر
دکتر مصدق در نامهای به تاریخ هشتم آبانماه 1341 از احمدآباد به پاس قدردانی از زحمات سرهنگ جلیل بزرگمهر (وکیل تسخیری خود) چنین نوشته است:
شما وکیل تسخیری بودید، تسخیر نشدید و از اجرای اوامر مافوق، سر باز زدید. سخنی برخلاف وجدان نگفتید و هرگونه مدارکی هم که مورد احتیاج این جانب بود از نظر انجام وظیفه، برایم تهیه نمودید که نمیدانم چگونه تشکر کنم؛ و این انجام وظیفه سبب شد که بعد از ختم محاکمه، شما را از کار خارج کنند و یک عمر صحت عمل و درستکاری شما را ندیده بگیرند. به عقیدۀ این جانب، شما چیزی گم نکردید و چنانچه نام نیک خود را با ثروتی که بعضی از راه خیانت به مملکت بهدست آوردهاند مقایسه کنید، معلوم خواهد شد کدام گواراتر و وزینتر است…