رخداد رویدادی است که زندگی معمولی را در هم میشکند: یک گسست سیاسی رادیکال، دگرگونی واقعیت، ظهور یک فرم هنری نو، یا تجربهای تکاندهنده چون عاشق شدن. به هنگام خواندن کتاب حاضر با مترو سفر میکنیم و از ایستگاهها و اتصالهای بسیاری میگذریم؛ هر ایستگاه معرف تعریفی مشخص از رخداد است. اولین ایستگاه عبارت خواهد بود از تغییر یا فروپاشی قابی که از خلالش واقعیت بر ما پدیدار میشود؛ دومین ایستگاه هبوطی مذهبی است. سپس ایستگاه برهمخوردن تقارن را داریم؛ روشنبینی بودائی؛ مواجهه با حقیقت که زندگی روزمرۀ ما را از هم میپاشد؛ تجربۀ خود یا نفس به عنوان انفاقی کاملاً رخدادگونه؛ نسبت درونماندگار وهم و حقیقت که خود حقیقت را به چیزی رخدادگونه بدل میکند؛ ترومایی که نظم نمادینی را که در آن ساکنیم متزلزل میکند؛ ظهور یک «دال اعظم یا مهتر-دال» نو، دالی که به کل میدان معنا ساخت میبخشد؛ تجربۀ جریان ناب (نا)معنا؛ یک گست سیاسی ریشهای؛ و بیاثر و خنثی کردن دستاوردی رخدادی. سفر پیش رو سفری پردستانداز اما هیجانانگیز خواهد بود.