مایکل اونداتیه نویسندۀ هفتادوهشتسالۀ سریلانکایی-کانادایی است. رمان معروف او، بیمار انگلیسی، در سال 1992 برندۀ جایزۀ بوکر شد. همچنین روح آنیل، اثر دیگر او، برندۀ جوایز بینالمللی زیادی از جمله آیریش تایمز، جایزۀ گیلر و جایزۀ مدیسی شده است.
جنگجهانی دوم به انتهایش نزدیک میشود و پدرومادر ناتانائیل و ریچل تصمیم میگیرند آنها را نزدیک یکی از دوستانش که به نام ماث شناخته میشود بگذارند و از لندن به سنگاپور بروند. ماث شخصیتی عجیب و مرموز دارد و بچهها فکر میکنند او احتمالاً خلافکار است. مدتزمانی میگذرد و بچهها حالا نزد ماث زندگی میکنند. پدر و مادرشان به سفری بیبازگشت رفتهاند و هیچ خبری از آنها نیست. بعد از گذشت سالیان، ناتانائیل احساس میکند که کسی او را دنبال میکند و زمانی که این فرد مشکوک به او، ماث و ریچل حمله میکند، فصل جدیدی از زندگیاش آغاز میشود، چرا که لحظهای فردی را میبیند که شبیه به مادرش است. اگر مادر هیچوقت از لندن نرفته باشد چه؟ دلیل حملۀ این مرد به آنها چه بود؟ آیا ممکن است پدر و مادرش با سرویسهای جاسوسی ارتباطی داشته باشند؟ حالا سال 1959 فرا رسیده و ناتانائیل دیگر آن نوجوان بیپناه نیست. او میخواهد برای سوالات بیپاسخ ذهنش جوابی بیابد. پس سفری را آغاز میکند؛ سفری برای کشف حقیقت، سفری به درازای یک جنگ. روبهرو شدن با این حقایق جسارت میخواهد و ناتانائیل میداند که گذشته هیچوقت نمیمیرد.
نشریۀ واشنگتنپست درمورد این اثر مینویسند: «یک شاهکار تمامعیار از اونداتیه. مرثیهای مهیج که شبیه قصههای افسانهای است. یک رمان درخشان.»