خانم با سروصدا به وسط صحنه میپرد. به دنبال او سکینه و خدیجه دو خدمتکار پیر ، ترسیده و وحشت زده وارد میشوند . یک لحظه ساکتند ، بعد خانم برمیگردد و در حالی که مشت بـه بیرون صحنه گرفته ، بـا سـرو صدا شروع به صحبت میکند.
از آنجایی که این کتاب قدیمی و از کتابخانههای شخصی درآمده ممکن است ورقخورده، کهنه یا گاهی با ظاهری مستعمل باشد که برای مخاطبین این دست از کتابها امری آشناست.