ز حیرت این صبح نا به جای
خشکیده بر دریچۀ خورشید چار طاق
دستان بسته ام را
آزاد کردم از
زنجیرهای خواب.
فریاد بر کشیدم:
اینک
چراغ معجزه
مردم!
تشخیص نیمهشب را از فجر
در چشمهای کوردلیتان
سوئی بهجای اگر
ماندهست آنقدر،
تا
از
کیسهتان نرفته، تماشا کنید خوب
در آسمان شب
پرواز آفتاب را!
- از این کتاب تنها یک جلد موجود است.
از آنجایی که این کتاب قدیمی و از کتابخانههای شخصی درآمده ممکن است ورقخورده، کهنه یا گاهی با ظاهری مستعمل باشد که برای مخاطبین این دست از کتابها امری آشناست.