هزارهی سوم آغاز به بیراهه رفتن بسیاری از جنبشها و حرکتهای رهاییبخش مبتنی بر آگاهی بود. جنبشهای زنان و فعالیتهای احقاق حقوق زنان یکی از به بیراه رفتههاست که امروز دیگر با «من هم(می تو)» تبدیل به ابزار دست برندهای سرمایهداری شده برای بازیهای خبری و رسانهای و طراحی لباس و اکسسوار مخصوص رژهی اشرافیت روی فرش قرمز! با اینهمه بوده و هستند حرکتهای اصیل و درستی که در قالب هنر و ادبیات، به اعماق واقعیتهای زندگی زنان در سرتاسر جهان رفته و روایتها و تصاویری تکین و تکاندهنده ارائه دادهاند. کتاب «زنی به در و دیوار میخورد» داستان زنیست که زخمهای حاصل از وحشتناکترین خشونتهای خانگی روی تنش همیشه بوده و هست و به مانند میلیونها زن در سرتاسر جهان در پاسخ به چرایی این زخمها گفته است: «به در و دیوار خوردم»! پنهانکاری و سر در گریبانی، از ترس، خجلت، عشق جنونآمیز و حتی خشم، زنانی را ساخته و پرداخته که از دستها، پاها، کمربندها و غیره زخم و کبودی بر تنشان مانده ولی آنچه بروز میدهند کتک خوردن از در، پنجره، دیوار، میز، پایهی مبل، تخت و کابینت است! زنی به در و دیوار میخورد را رادی دویل نوشته و قصهی زنیست که بدون دست راستش هم خانه و بچههایش را رتق و فتق میکند، چون در و دیوار دستش را از او گرفتهاند!