از دیندار متعصب تا روشنفکر مترقی به ابوحامد محمد غزالی حمله می کنند و بی آنکه منصفانه به او فرصتی برای دفاع از خود با نظراتش بدهند، او را یک طرفه به محاکمه می کشند و اغلب محکوم می کنند. اگر زندگانی پرتلاطمش را بدانیم، به او فرصتی داده ایم تا شاید از خطاهایش دفاع کند و جفایی که بر او رفته کم شود. غزالی در کتاب بازگشت از گمراهی خود صادقانه به بسیاری از خطاهایش اعتراف می کند. او در اوج کشورگشایی های جلال الدین ملکشاه، سیاست ورزی های مسموم خواجه نظام، هوس رانیهای ترکان خاتون همسر پادشاه، مجادلات فکری معلمش عمر خیام، ترس و ارعاب حسن صباح و زندگی آرام و بی آلایش صوفیانه برادرش شیخ احمد در اوج اشتهار و اعتبار و اقتدار تصمیمی در زندگی می گیرد که دانستن آن نظر رایج ما را درباره غزالی عوض می کند. این کتاب داستان تطور روحی و فکری غزالی در بستر تلاطم های فاجعه آمیز و دهشتناک اطراف اوست؛ روایتی شیرین از ماجراهای تلخ و ترسناک که غزالی را در میان گرفت و بلعید.