دخترهای ده ساله کلاه گیس نمی گذارند.
پس چرا آنیا کلاه گیس گذاشته؟
دوست کیلی، استف، می خواهد جواب این سؤال را بداند. حتی از کیلی می خواهد کلاه گیس آنیا را بکشد تا فقط ببیند واقعی است یا نه. کیلی هم می خواهد بداند. ولی وقتی کلاه گیس آنیا جلوی همه ی بچه های کلاس از سرش می افتد، کیلی می فهمد که از ته دل می خواهد به آنها کمک کند تا حالش بهتر شود. و اما آنیا؛ او فقط می خواهد دوباره موهایش دربیایند، ولی هیچکس، حتی دکترها هم نمی دانند این اتفاق می افتد یا نه. آنها چطور
می تواند با بیماری اش کنار بیاید، آن هم وقتی که حتی نمی تواند به آینه نگاه کند؟