در مدرسه بیشتر وقت ها جسم پیتر پشت میزش می نشیند و افکارش بدنش را ترک می کنند و به سفر می روند. گاهی مدرسه اش را به آتش می کشد، خواهرش را خوراک تمساح می کند، با استفاده از یک چوب لباسی و یک سیم بلند راه هیجان انگیزی برای پایین آمدن از کوه پیدا می کند. خیال پردازی های پیتر گاهی او را به دردسر می اندازد، اما زمانی که او خودش را در هویت های دیگری تصور می کند، به خودش و به ما این فرصت را می دهد که دنیا را با نگاه تازه ای ببینیم.