کتاب حاضر مشتمل بر داستانهای کوتاه با این عنوانهاست: «انگار در میزنند»، «عروسک چینی»، «شانس کاغذی»، «ایستگاه آزادی»، «نگاه»، «عشق فوتبال»، «دست از پا درازتر»، «صندوقچه راز مادر» و «تلافی زلزله». «صندوقچه راز مادر» داستان پسرکی است که هر روز شاهد پرستاری مادر از مادربزرگ بیمار است. پدر فوت کرده و مادربزرگ پیرزنی است غرغرو که با حرفهای نیشدار درباره پدر، دل پسر را به درد میآورد و دلخوشیهای کوچکش را درباره پدر از او میگیرد. پسرک دلش میخواست تلافی کند، اما دلیل محبتهای بیحد و حصر مادر را به مادربزرگ نمیدانست، تا اینکه روزی به طور مخفیانه قصه دردناک کودکی مادر را از مادربزرگ شنید. اینکه مادر بچِه پرورشگاهی بوده و مادربزرگ او را بزرگ کرده است و مادر همچون رازی این موضوع را از پسرک پنهان کرده است.