بواس با تأکید بر خطوط خانوادگی به عنوان ساز و کار وراثت و نه نژاد، مبنای علمی فردگرایی را تثبیت کرد. به گمان او، برابری نژادها به معنای برابری افراد نبود، بلکه معتقد بود که هر فرد از نوع بشر خصلتی بی همتا دارد و محصول وراثت مختص خودش است و تنها با همزاد دوقلویش اشتراک دارد و ساخته و پرداخته ی تجربه اش در زندگی و فرهنگش است. به نظر او، در یک جامعه ی به راستی دموکراتیک، هر فردی با هر نوع رنگ، طبقه و جنسیت، سزاوار برخوردی برابرانه از مزیت های فرهنگش و رشد کامل استعدادهای منحصر به فردش است. بواس اعلامیه ی حقوق بشرش را بر پایه ی علم ساخته و پرداخته کرده بود.