در قرن ده هجری قمری شاه طهماسب اول سلطنت خود بر ایرانزمین را آغاز نمود. از همان ابتدای مسیر پادشاهی وی کشور از چندین جبهه مورد تهدید قرار گرفت. بزرگترین خطر از جانب حکومت عثمانی با فرماندهی سلطان سلیمان پرآوازه و بیباک بود. از طرف دیگر ازبکها و گورکانیان در شرق دردسرساز بودند و پرتغالیها در هرمز آشوبگری میکردند. همۀ اینها در کنار حاکمان محلی که طمع پادشاهی در سر داشتند شرایط کشور را بحرانی مینمود.
دیری نگذشت که برادر شاه طهماسب، القاص، به دربار سلطان سلیمان پناهنده شد و مورد لطف او و همسرش قرار گرفت. این خیانت سلیمان را بر حمله به ایران دلیر ساخت. با نزدیک شدن ارتش عظیم عثمانی به آذربایجان شاه طهماسب از پایتخت خود قزوین راهی تبریز گشت. در همین حین از سمت دیگر هندیان گورکانی به سبب ظلم و ستم والی قندهار، بوداق خان، که پس از فتح آن ناحیه توسط ایرانیان به قدرت رسیده بود قصد بازپسگیری شهر را داشتند. این صورت کشور از همه سو آشوبزده بود…