پادشاهی درباریان خود را برای انجام کار مهمی آزمایش میکرد. تعداد زیادی از رجال متفکر و مقتدر به حضور وی رفتند. پادشاه گفت: «ما مشکلی داریم و میخواهیم ببینیم کدام یک از شما مردان صاحبنظر میتوانید آن را حل کنید.»
سپس دولتمردان را به طرف در بزرگی که تاکنون کسی شبیه آن را ندیده بود، راهنمایی کرد و گفت: «این عظیمترین و سنگینترین دری است که در سرزمین من وجود دارد. کدام یک از شما قادرید آن را باز کنید؟»
بعضی از درباریان که خود را در مقابل عظمت آن در تنومند ناچیز میدیدند، سر خود را به علامت منفی تکان دادند و بعضی دیگر که عاقلتر بودند، نگاه نزدیکتری به در انداخته اعتراف کردند که نمیتوانند آن را باز کنند.