ظهر جمعه، در واپسین روز سلطنت و دوران ناصری، در اردیبهشت سال سگ اتفاق افتاد:«شاه کشی!»
سه گلوله شلیک شد، یکی در قلب شاه پیر،«سلطان صاحبقران» فرو نشست، نالید و گفت:
مرا بگیرید... اتابک!؟
صدراعظم جوانش با سنگینی دست، زنان بهت زده شاه را کنار زد.
شاه دست چپ را روی سینه تیر خورده، دست دیگر را بر صورت داشت.