حاوی زندگی نامه مولف کتاب که یکی از بزرگترین موسیقیدانان روسیه و جهان می باشد"ایگور استراوینسکی" (۱۸۸۲-۱۹۷۱) نگین افتخار موسیقی مدرن، در طول زندگی خود هرگز سعی نکرد تا با رقبای خود به مبارزه بپردازد، چرا که هر یک از آنها یک به یک از صحنه میدان کنار کشیدند. حتی شوئنبرگ که بیشتر ریاضی دان بود تا موسیقیدان فقط مدت کوتاهی برای او به عنوان یک رقیب خطرناک عرضه اندام کرد.او همانند بسیاری از موسیقی دانان بزرگ روسی تحصیلات ابتدایی خود را در حرفه ای غیر از موسیقی آغاز کرد. او به اصرار خانواده به تحصیل حقوق در دانشگاه سنت پیترز بورگ پرداخت و پس از آن قبل از شروع به کار حرفه ای در موسیقی ازدواج کرد.پدرش و مادرش خواننده نسبتا" معروف اپرا بودند و هرچقدر در دوران کودکی سعی کردند به او موسیقی بیاموزند او موضوع را شوخی و تفریح می انگاشت و عملا" مشخص بود که او در موسیقی پیش رس نمی باشد. مقدمات تئوری موسیقی را نزد خود آموخت و برای پیانو معلم داشت. بسیاری معتقد هستند که اگر او در دانشگاه با پسر ریمسکی کورساکف آشنا نمی شد ورود جدی او به عرصه موسیقی سالها به تاخیر می افتاد.اغلب ملودی هایی را که به ذهنش می رسید در دم ثبت می کرد بگونه ای که پس از چندی تعداد زیادی از این کارهای ثبت شده در اختیار داشت. روزی دوستش برای او امکان ارائه کارهایش به ریمسکی کروساکف را فراهم آورد و متاسفانه نظر ریمسکی به کار های او این گونه بود : "بهتر است به تحصیل حقوق ادامه دهی". اما به او پیشنهاد داد اگر مایل است می تواند برای فراگیری هارمونی و کنترپوان نزد وی آید.حدود پنج سال از این موضوع گذشت، ایگور شبانه روز حرفهای استاد را در تمرینات خود به کار می بست، بارها و بارها کارهای خود را به کورساکف نشان داد و او هیچ یک را نمی پذیرفت تا اینکه روزی یکی از کارهای مفصل او را لایق اجرا دانست که عبارت بود از یک سنفونی و یک سری آواز. او اغلب کارهای خود را با پست برای کورساکف می فرستادتا اینکه روزی یکی از کارهایش بدون آنکه به دست گیرنده برسد برگشت خورد و متوجه شد که استادش از دنیا رفته است. به همین علت یک آواز بنام "آواز عزا" تصنیف کرد که نسخه اصل آن در انقلاب کبیر روسیه مفقود گردید.