این رمان دومین قسمت از سه گانه ی ایزابل آلنده است («اشباح مه»، «قلمرو اژدهای طلایی» و «جنگل پیگمه ها»).رمان اول سال 2002، رمان دوم (رمان حاضر) سال 2003 و رمان سوم به تازگی منتشر شده است. ماجراهای مربوط به رمان اول در آمازون می گذرد، کیت با یک هیات اعزامی از نشریه ی جغرافیایی بین المللی و به همراه نوه اش، الکساندر، از نیویورک رهسپار آن جا می شوند تا در مورد هیولاهایی که گفته می شود در آن ناحیه زندگی می کنند، گزارشی تهیه نمایند.آنها در طول سفر ماجراهای پرفراز و نشیبی را پشت سر می گذارند که از جمله می توان به برخوردشان با قبیله ی سرخ پوست «اشباح مه» اشاره کرد.آلکساندر کولد قهرمان داستان شهر جانوارن که با مادربزرگش به جنگلهای آمازون رفته بود، حالا راهی سرزمین ممنوعه اژدهای طلایی در کوههای سر به فلک کشیده و پوشیده از یخ و برفی میشود که در قلب ارتفاعات هیمالیا دور از چشم جهانیان قرار دارد، تا ماجرایی تازه را آغاز کند.گروهی هم که در جستوجوی دستیافتن به اژدهای طلایی سخنگو هستند خود را به سرزمین ممنوعه میرسانند و کیت مادربزرگ شجاع آلکساندر کولد اینبار برای نوشتن گزارشی درباره سرزمین پادشاهی ممنوعه همراه گروهی از عکاسان مجله نشنال جئوگرافیک عازم آن کشور میشود. یکی از همراهان او که راهبی تبتی است همراه با لشگر یتی غولبرفی به جستوجوی مجسمه افسانهای و سخنگو برمیآیند تا مانع آن شوند که سارقان اژدهای طلایی را از بین ببرند. کیت در این رمان جذاب میکوشد تا پرده از رازهای این سرزمین دورافتاده و عجایب آن بردارد.