در این داستان با زندگی پرفراز و نشیب لوسی همراه میشویم؛ دختری سیزدهساله که در پنجمین تابستان بعد از مرگ مادرش (یک زیستشناس و متخصص کوسه ) فقدان بزرگ از دست دادن دوستش را هم متحمل میشود. او که حالا با پدرش زندگی میکند باید با این دو غم بزرگ کنار بیاید تا هم خودش و پدر را از این شرایط رها کند. پس تصمیم میگیرد با ادامه دادن و دنبال کردن تحقیقات ناتمام مادرش دربارهی نوع خاصی از یک کوسه، و همینطور با کمک علاقهای که به اقیانوس و کوسهها از مادرش به ارث برده، با سوگواری و مشکلات روحی و روانی ناشی از این فقدانها، کنار بیاید. اما میان تحقیقات مادرش، متوجه موضوعی میشود...