در پاریس پر زرق و برق 1927، ژوزفین بیکر با ارنست همینگوی میرقصد، موریس رول تک و تنها پیانو مینوازد و گرترود استاین به میزبانی تالار های افسانهای خود مشغول است. با این حال به جز این نوابغ، چهار مرد و زن دیگر در این شهر حضور دارند که هر یک حکایت های شگفت انگیز خود را به پیش میرانند.کمیل، این زن خدمتکار، پس از مرگ کارفرمای محبوبش، با رازی بزرگ در دل زندگی کرده است، وقتی مارسل پروست از او خواسته بود تا تمامی دفتر یادداشت هایش را بسوزاند، کمیل یکی از آنها را از گزند آتش حفظ کرده و برای خود نگه داشته بود.اینک اما این دفتر یادداشت ناپدید شده و کمیل در تکاپو برای یافتنش پیش از برملا شدن راز درون آن است……………..