با شروع قرن بیستویکم، و پس از تجربهی فراز و فرود انقلابهای سوسیالیستیِ قرن گذشته و نیز بروز بحرانهای ساختاریِ نظام سرمایهداری، اندیشههای مارکس یک بار دیگر توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب کردهاند. پترسون در این اثر بیش از هر چیز در پی اثبات اهمیت اندیشههای مارکس برای حوزهی انسانشناسی در قرن بیستویکم است و در خلال بررسی مفصلِ آثارش، به چهگونگی تأثیرپذیری او از اندیشهی انتقادیِ روشنگری میپردازد. به باور مارکس انسانها افرادی اجتماعیاند که در عینحال نیازهایشان را در بستر مناسباتِ اجتماعیِ تاریخی مشخص برآورده و بازتولید میکنند و فرهنگها، بدیننحو پدید میآیند. کتاب حاضر در جریان خوانشی انسانشناختی از آثار مارکس دست به کندوکاو در مجموعهای از مفاهیم اصلیِ اندیشهی وی، از قبیل طبقه، جوامع طبقاتی و فاقد طبقه، شیوهی تولید، و نیز نقشِ استثمار، بیگانگی و سلطه در شکلگیری جوامع انسانی و افراد اجتماعی میزند.