خواندن متون کلاسیک فلسفی راهی طولانی و حوصلهای فراوان میخواهد و چه بسا نیازمند راهنما است چرا که درک از متون کلاسیک اغلب بدون راهنما به مسیری بیسرانجام می رسد و ممکن اسست ما فهم عمیق و دقیق از این متون را رفته رفته با سادهسازیهای مبتذل جایگزین کنیم. رفتن به سراغ این متون دشوار و گاهی سهل ممتنع ممکن است خوانده را دچار استیصالی کند که او را به تردید و بازنگری در این متون وادارد. همانگونه که فیلسوف بزرگ ابن سینا در زندگینامه خودنگاشتهاش درباره ناتوانیاش از فهم مابعدالطبیعه ارسطو تعریف کرده است که چهل بار این اثر را خوانده و چیزی از آن درنیافته تا این که کتاب اغراض مابعدالطبیعه فارابی به کمکش آمده است، پس برای فهم متون کلاسیک باید به منابع درجه دوم و متون شارحان و مفسران روی آورد و کتاب حاضر هم نوعی از این تفسیرهاست که خواننده را در دریافت و فهم کتاب اخلاق نیکوماسی ارسطو یاری میکند.این کتاب خواننده را دعوت میکنند به خواندن کتابِ اصلی و به رفتوبرگشت میان کتابِ راهنما و کتاب اصلی. بنابراین خواننده باید پس از خواندن بخشهای مقدماتیِ کتابِ راهنما، به سراغ متن اصلی برود و ابتدا با داشتههای ابتدایی خود با متن مواجه شود؛ سپس کتاب راهنما را باز کند و توضیحات مربوط به آن بخش را بخواند؛ این توضیحات مقاصد اصلی اندیشمند را توضیح میدهند و پیوندهای هر بخش را با نظام تفکر او مشخص میسازند و بهندرت وارد تفسیری خاص از متن میشوند؛ در مرحلهٔ آخر نیز خواننده دوباره به متن اصلی رجوع میکند و با دانشی افزون بار دیگر برای حل معماهای متن میکوشد.کتابهای مجموعه راهنمای متون کلاسیک همه از ساختاری واحد پیروی میکنند. در بخشِ اول هر کتاب به زمینه و زمانهٔ نوشتهشدن اثر پرداخته شده است، یعنی تلاش شده است تا متن در زمینه فکری و تاریخی خود قرار گیرد تا نسبت اثر با آثارِ گذشتگان و پیوست و گسستِ آن با منظومهٔ معرفتیِ پیشینیان مشخص گردد. در بخشِ دوم مضامین اصلیِ اثر به بحث گذاشته شده است تا خواننده فهمی اجمالی از موضوعات و مطالب کتاب پیدا کرده و آمادهٔ ورود به متنِ اصلی شود. در بخش سوم، نویسنده از مقدمات عبور کرده و وارد خود متن میشود. در این بخش، نویسنده با تفکیک متن اصلی به فصلها، بخشها، قسمتها، بندها و حتی جملهها گامبهگام خواننده را با خود همراه میکند و میکوشد تا هم روایتی تکوینی از چگونگیِ شکلگیری و بسطِ ایدهها به دست دهد و هم ربط و نسبتِ منطقی آنها را بکاود. در بخشِ چهارم، نویسنده به تأثیراتِ فکری و تاریخی کتاب مورد نظر میپردازد. در انتهای هر بخش از کتاب، پرسشهایی پژوهشی نیز طرح شدهاند تا هم خواننده بتواند مطالب فصل را جمعبندی کند و هم خود در آینده بهنحو مستقل این پرسشها را مبنای تحقیقش قرار دهد. در انتهای هر کتاب نیز راهنمای مطالعهٔ آثار مرتبط آمده است که خواننده میتواند آن را مبنای مرحلهٔ بعدی مطالعه و تحقیقات خود قرار دهد.