«رویایی از جنس ملبورن»، بیانگرِ داستانهای مستمرِ عاشقانگی و آفرودیتِ زنانگی است؛ شعرهای این مجموعه فضایی را ترسیم میکند که عشق در تکتک واژهها زندگی میکند؛ برعکسِ مجموعه شعرِ اول فیروزمند، «خیابانهایی پر از هیچ»، که بیشتر نگاهِ اعتراضگونه و منتقدانه به وضعیتِ زنان در جامعه بود.
در یکی از شعرهای اینمجموعه میخوانیم:
حضورِ تو را
صدها سال پیش
کشف کردهام!
در عطرِ کاشیهای خزهبسته
در نطفه گلابیهای کالِ حیاط
و در ساقههای انجیربُنِ خسته از حضور فصلها
دستانم را بگیر
پشتبامِ خاطره انتها ندارد!