هاوارد خرگوشه خیلی دوست دارد که جوک تعریف کند و دوستانش را بخنداند، اما وقتی کیکی داشت به جوکش گوش میکرد با کتاب زد توی سرش. هاوارد خیلی جاخورد و راهافتاد تا ببیند چه خبر است و دید کیکی سر هر کدام از دوستهایش یک بلایی آورده است خیلی پرسوجو کرد تا فهمید توله سگ کیکی مرده و او از سر ناراحتی این کارها را میکند.