آثار سرخوردگی از غرب و تمدن ماشینی قرن بیستم در دیار ما نیز کمکم فراوان شده است. کافیست که یک زبان خارجی بدانی و با هرکه از غرب به هرصورتی خود را به ایران رسانده است درد دلی کنی . یا مأموری از هزاران مأمور این چهارصد و خرده ای کمپانی فرنگی که در اینجا مرجع مشاورات و مصدر امور ساختمانی اند. یا با جهانگردی درشت جامه و ریشو که غبار راههای شرق را از اسکندریه تا دهلی یکباره در وطن خویش از جامه خواهد سترد. یا باطبیبی نقاش همچون « وینچنزو بیا نکینی» ایتالیایی که هشت سالست در کوره دهات این مرز و بوم مأمور معالجهٔ تراخم یا اسهال هموطنان ماست. حالا دیگر آن زمانها گذشته است که فقط بنشینی و در « سفر بشرق ، هرمان هسه یا در « کوه جادو » ی توماس مان ، جای پای شرق و عرفان شرق و غربتزدگی از مشرق را بخوانی. حالا دیگر « آلبر کامو » بهعنوان نمایندهای از انتهای غربی شرق یعنی الجزایر جایزه نوبل میگیرد . و « آندره ژید» یکی از افتخارات خود اینرا میداند که مترجم تا دور بوده است. همین روزها بود که «آندره مالرو» نویسنده و زیباییشناس فرانسوی بهنمایندگی از حکومت آقای دو گل به ایران و هند سفر کرد به این قصد که از نو ارتباطی میان فرهنگ شرقی و فرانسه برقرار کند.
- از این کتاب تنها یک جلد موجود است.
از آنجایی که این کتاب قدیمی و از کتابخانههای شخصی درآمده ممکن است ورقخورده، کهنه یا گاهی با ظاهری مستعمل باشد که برای مخاطبین این دست از کتابها امری آشناست.