صدرالدین شیرازی معروف به "صدرالمتالهین"، از حکمای بزرگ ایران در قرن یازدهم ه . ق دورهی صفویه است. وی علوم نقلی را نزد شیخ بهایی و علوم عقلی را نزد میرداماد و میرفندرسکی فرا گرفت و در علوم عقلی، مخصوصا در حکمت الهی به مقامات عالی نایل آمد. فلسفهی ملاصدرا که خود از آن به عنوان "حکمت متعالیه" نام میبرد، تلفیقی است از عقاید مکتب مشاء و اشراق، و مسلک کشف و شهود. اصالت فلسفهی او در این است که از تلفیق این عقاید، مکتبی خاص به وجود آورده که جریان فلسفه را در ایران پس از او سخت تحت تاثیر قرار داده است. عقاید مهم فلسفی او که ارکان اصلی فلسفهی وی شمرده میشود، از این قرار است: اصالت وجود؛ مشکک بودن وجود؛ وحدت وجود؛ اتحاد عاقل و معقول؛ حرکت جوهریه؛ و حادث بودن نفس انسانی از جنبهی جسمانیت و باقی بودن آن از جنبهی روحانیت. کتاب حاضر شامل مقالاتی با اندیشههایی بدیع و ویژه است که در ضمن قرائتی کاملا متفاوت از حکمت متعالیه صدرایی نگاشته شده است. هدف نویسنده در مقالهی اول با عنوان "بازسازی روش متعالیه" بازسازی روشی است که صدرالدین شیرازی، به طور تلویحی، آن را در طرح نظریهی اصالت وجود به کار برده است. در مقالهی دوم نخست بیان میشود که هایدگر کسی است که بنیاد سوژه باورانهی مفهوم مدرن از انسان و جهان را به پرسش میگیرد. سپس نویسنده تلاش میکند تا به این پرسش از طریق اندیشهی پارسی و تلقی اشراقی پاسخ دهد. در مقالهی بعدی نویسنده قوهی خیال (تخیل) را در سیر تفکر اشراقی ایرانی بررسی کرده و نظریاتی را دراین باب مطرح نموده است. در مقالهی پایانی کتاب، رابطهی میان آگاهی و بدن و تفسیر آن به صورت رابطهی میان علم حضوری و بدنمندی بیان شده است. نویسنده برای این منظور با بازسازی تصور ملاصدرا از بدن یک نظریه برای بدنمندی پیشنهاد نموده است.