گذشته از حرفهای خواندنی و جذاب فیث هارپر، تمرینات کوچک و مختصری هم لابهلای بحثهای مختلف کتاب آمده است. به این تمرینات به چشم مشق شب و تکلیفی که باید برایش نمره بگیرید، نگاه نکنید. قرار است به کمک این تمرینها موقعیت خود را در مسیر بهبود پیدا کنید و از علت چیزهایی که برایتان اتفاق میافتد، سر در بیاورید. این کتاب برای مطالعهی خاص در مورد اضطراب هم مفید است. بعضی از مطالب کتاب ممکن است تلنگری سنگین برایتان باشد، چون واقعیتها را همانطور که هست بیان میکند و از حرفهای رنگی شده و باملاحظه خبری نیست. شاید چندان با چنین مطالبی سازگار نباشید؛ اما هارپر معتقد است اگر ندای «این کتاب رو بنداز دور» را نادیده بگیرید، میتوانید با خود واقعیتان روبهرو شوید و خودتان را بهتر درک کنید. همیشه به ما گفتهاند باید مثبتاندیش باشیم و از احساسات منفی دوری کنیم؛ اما هارپر با این حرفها موافق نیست و روش خاص خودش را برای رویارویی با این احساسات دارد. این نویسنده کتابهای دیگری هم دربارهی احساسات انسانی، شناخت و کنترل آنها نوشته و نقش سیستم عصبی و عملکرد مغز انسان را در آنها به خوبی توضیح داده است؛ با این حال قصد ندارد مخاطب را به سایر کتابهای خود ارجاع دهد. او مانند یک دوست و معلم صبور همه چیز را از اول شروع میکند. نگران مباحث علمی و تخصصی نباشید؛ هارپر استاد سادهسازی مفاهیم پیچیده و دشوار است. او طوری سازوکار مغز و سیستمهای عصبی بدن را برایتان توضیح میدهد که بدون نیاز به دانش تخصصی میتوانید مفاهیم را به سادگی درک کنید. جالب اینجاست که هارپر چندان اصراری ندارد کتاباش را بخوانید و به آن عمل کنید. همانطور که خودش در ابتدای کتاب میگوید: «اگر به دردتان نمیخورد رهایش کنید. ولی اگر خورد، دیگر ولش نکنید».