بال های جغد کوچولو قوی و قرمز نبودند.
آرزو داشت دوستی پیدا می کرد تا بتواند با او بازی کند.
شاید هم می توانست کمکش کند تا پرواز کند.
یک شب طوفانی، غمگین و ناراحت نشسته بود که ناگهان
صدای خش خشی شنید.
یک موش کوچولو بود...
فریدون اورال، داستان دوستی بین جغد کوچولو و موش را به
زیبایی نوشته و به تصویر کشیده است.