والدن، اثر هنری دیوید ثورو، یکی از پنج یا هفت شاهکار به یاد مانده از ادبیات آمریکاست و این در حالی است که اغلب خوانندگان و تحسینکنندگان آن در طول 160 سال گذشته، لااقل در عمل با اندیشههای ثورو همدلی نداشتند. این نکتهای است که عظمت ادبی والدن را دو چندان میکند، زیرا ما انسانها معمولا به لطافت و زیبایی کلماتی که ملایم طبعمان هستند و سخنگوی اندیشههایمان هستند راحتتر راه میبریم و درک ارزشهای ادبی آنچه با محتوایشان همدلی نداریم به ذوقی کاملا آزموده نیاز دارد.
اما در آثار ثورو چه چیز هست که تحسینکنندگان از پیروی آن ابا میکنند؟ او مواهب زندگی مدرن را به جا نمیآورد و بیشتر وبال میبیند. مثلا میگوید تمامی اقوام بدوی پیش از آنکه با تمدن غربی مواجه شوند احساس ثروت میکردند . اما بلافاصله از تماس گرفتن با تمدن جدید احساس فقر میکنند. آیا این نشانهای از نکبت این تمدن نیست؟ یا میگوید انسان و گاو قراردادی با یکدیگر دارند که اولی از دومی نگهداری کند و دومی برایش زمین شخم بزند یا شیر بیاورد. اما درست که مینگرید میبینید که در این معامله گاو سود بیشتری میبرد، کما اینکه این طویله اوست که بزرگتر از خانه کشاورز بر روی آن سایه میاندازد. و خوب که دقت میکنید سمورها از انسان سعادتمندتر زندگی میکنند.