ما باید تنوع ذات انسانی خود را بشناسیم، آن را بپذیریم، در آغوش بگیریم و حتی از آن تجلیل کنیم. همه ما واقعاً متفاوت از یکدیگر متولد میشویم و این تفاوتها پابرجا میماند. ما خجالتی، باهوش، خشن، پرخاشگر، مهربان، مضطرب، تکانشی، سختکوش، حواسپرت یا تندخو هستیم. ما هنوز اراده آزاد داریم، نه به این معنا که هر لحظه بتوانیم انجام هر کار تصادفی را انتخاب کنیم. منظورم این است که میتوانیم، اما معمولاً این کار را نمیکنیم، زیرا عمدتاً عادتهای ما رفتارهای ما را هدایت میکند. تنوع در ژنهای ما و نحوه تکوین مغز ما باعث تفاوت در استعدادهای رفتاری ذاتی، یعنی تنوع در گرایشها و ظرفیتهای رفتاری ما میشود. بدون شک، این استعدادها بر شیوه رفتار ما در هر شرایطی تأثیر میگذارد، اما بهخودی خود آن را تعیین نمیکند. مطالعات بسیار زیادی در کشورهای مختلف جهان این مسئله را در نمونههای بسیار بزرگ بررسی کرده است. نتیجه این بود که در واقع تفاوتهایی متوسط در ویژگیهای شخصیتی متعدد بین مردان و زنان وجود دارد که بین مطالعات و کشورها بسیار هماهنگ است. اگر پنج ویژگی بزرگ را در نظر بگیریم، زنان در همراه بودن و روانرنجوری نمرهای بسیار بالاتر و در وظیفهشناسی نمرهای کمی بالاتر میگیرند، در حالی که مردان از نظر پذیرش ایدهها نمرهای کمی بالاتر دریافت میکنند. برونگرایی بهخودیخود قابل مقایسه نیست، اما هنگامی که به جنبههای فرعی تقسیم میشود، میتوان دید که مردان در جرأت و هیجان جویی نمرهای بالاتر کسب میکنند، در حالی که زنان در معاشرت و جمعگرایی نمرهای بالاتر میگیرند.