همه در به در دنبال رها شدن از رنجهای زندگیشان و رسیدن به خوشبختی هستند. وعدۀ خوشبختی وعدهای است که دولتها، پدر و مادرها و مدیران به زیردستان خود میدهند و شگفتا از این که به نتیجهای هم نمیرسیم ولی باز به این باور پوچ خود را متوسل میکنیم و حتما به خود میگوییم شاید ما بدشانسیم یا خدا به ما رو نکرده است. جیمزهالیس به شما میگوید چگونه از رنجهای زندگی خود که بخش جدایی ناپذیر و موهبتهای بزرگ زندگیمان هستند نهایت استفاده را ببریم و خوشبختیمان را در درک رنجهایمان ببینیم و نه در از بین بردن آن. هیچکس نیست که این کتاب را تهیه کرده باشد و بگوید زندگیاش تحت تاثیر کلام این کتاب تغییر نکرده باشد.