کتاب حاضر از مجموعۀ داستان های حیوانات برای کودکان است. «آقا قورباغه به حرف هایی که خرگوش دیروز به او زده بود فکر می کرد: امروز یک روز استثنایی و کاملاً متفاوت است! اما هر چه فکر کرد نفهمید که چرا امروز با روزهای دیگر تفاوت دارد. آقا قورباغه از خانه بیرون رفت. خورشید می درخشید و هیچ ابری در آسمان دیده نمی شد؛ یک روز گرم و دوست داشتنی. اما هیچ کدام استثنایی نبودند و خورشید و آسمان مثل روزهای قبل بود. آقا قورباغه تصمیم گرفت تا کشف کند این روز برای چه استثنایی و خاص است ...»